تو نیستی و نبودنت زندان است !
جمعه 6 خردادماه سال 1384 18:06
ماه ! سرت را که بلند کنی ... آسمان به تکاپوی نگاهت ...می افتد ... دریا می شوم .... به اصالتت سوگند یاد کنم طوفان ی شدنت را تعبیری برای خواب خیس چشمانم می گیرم ... دلم کوچک می شود ـ گرفتار قفسی شیشه ای ـ مگر زندان به چه می گویند ؟ تو نیستی و نبودنت زندان است پشت میله های هر روز .... دلم می خواهد همه ی نبودنت را با تمام...